نیما...فرشته زمینی من

سلام عزیزه دله من با رویی سیاه این پست رو برات میذارم چون خیلی وقته برات پست نذاشتم و معذرت میخوام عزیزم ازت خجالت می کشم پسرم به دو دلیل اول اینکه سه ماه از رویش مرواریدهای خوشگلت میگذره و من هنوز تدارکی برات ندیدم و دوم اینکه17روز از تولدت میگذره پسرکم و من جشنی برات نگرفتم و جشنی که درست روز تاریخ تولد خودت بگیرم وانگار حق مادری رو اصلا ادا نکردم اما پسرکم من و بابا امین به فکر هر دوی اینها هستیم به خاطر عروسی عمه لیلا مجبور شدیم روز تولدت رو جشن نگیریم آخه عروسی عمه14اذر 2روز بعد از زمینی شدنت بود و همه سرگرم عروسی و کارهای قبل از عروسی بودن ومن و بابا امین جشن تولد یکسالگیت رو به امید خدا11بهمن ماه میگیریم و اول دی ماه هم برای مروارید ...

واما عکسهای جدید خلاقیت من در عکاسی🤗...

سلام عزیزتر از جانم ببخشید که خیلی دور به دور پست گذاشتم اخه ماجراهایی پیش اومد که فرصت ثبت خاطرات تو رو از من گرفت.به هر حال عزیزم ببخشید چیزی به تولد یکسالگیت نمونده شاهزاده من ...پنج روزه دیگه سالگرد مادر شدنم هست ...حسه زیبا وقشنگی هست ... یازدهم آذر1395پسر کوچولوی مو مشکیِ من زمینی میشه...پیشاپیش زمینی شدنت مبارک عشقم. ده دقیقه بعد از متولد شدن شاهزاده من 18روزگیه شاهزاده من ... 21روزگی پسر پاییزی من در اولین یلداش یکماهگی قند عسل دو ماهگی فسقلی و کریسمس سه ماهگی شیرین عسلم به ترتیب چهار و پنج ماهگی پسر پاییزی من شش ماهگ...